NTENT="IR" />
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کلارآباد دات کام
قالب وبلاگ
  • لطیفه های جنگ

    عازم جبهه بودم. یکی از دوستانم برای اولین بار بود که به جبهه می آمد. مادرش برای بدرقه ی او آمده بود. خیلی قربان صدقه اش می رفت و دائم به دشمن ناله و نفرین می کرد.
    به او گفتم: « مادر شما دیگه بر گردید فقط دعا کنید ما شهید بشیم. دعای مادر زود مستجاب می شود.»
    او در جواب گفت:« خدا نکنه مادر، الهی صد سال زیر سایه ی پدر و مادرت زنده بمونی! الهی که صدام شهید بشه که اینجور بچه های مردم رو به کشتن می ده!»


  • [ چهارشنبه 89/8/12 ] [ 8:35 صبح ] [ م.ص ] [ نظر ]
    .: Weblog Themes By WeblogSkin :.
    درباره وبلاگ

    موضوعات وب
    لینک های مفید
    لینک دوستان
    لینک های مفید
    امکانات وب
    عمارنامه : نجوای دیجیتال بصیرت با دیدگان شما 		AmmarName.ir

    بازدید امروز: 1603
    بازدید دیروز: 1182
    کل بازدیدها: 4408604